پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو را به اسم صدا زدم وشتابان به سویت آمدمولی تو برعکس منشتابان به سوی مدعی قدم برداشتیآیاشک داشتیشیرین ترین و زیباترین زن دنیایی؟و منآغشته به خواستن وجودت شدمحوای من بودی تومنم آدم توچیشد هوای دیگر در سرت پر زد؟رج به رجسایه به سایهپا به پازیر نوازش های بارانقدم به قدم هستیدو با مدعیشانه به شانهاز کنارم گذشتی و ندیدی مراتو را میسپارم بهخدای لبخندها...
دست به دستِ مدّعی شانه به شانه می رویآه که با رقیبِ من جانبِ خانه می روی!...