پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در مکتب عاشقی شاگرد نو پایم هنوز در میان حرفهایم غرق غم بی تاب و شیدایم هنوز.!در سینه ام عشق پنهان نهفته ام مانند ابر بهار گریه پنهانم هنوز . میرود عمر گرانم مثل قطاری سوی عاشقی!!من مانده ام در واگنی بهر تماشایم هنوزسخن در دل زیاداس اما آرام ترین دختر جهانم هنوز.!لرزش دست و دل و چشم من همان عاشق شیدایم هنوز.حکم اعدام ب پای دار بی گناه و خلسه ب ره بیدادم هنوز.لبخند به لب و در بازی سرنوشت یک بازیگر ماهرم هنوز ...!همانند دختری کوچک پ...
دَر کِلاسِ عاشِقی شاگِردِ نو پایَت مَنَممی نِویسم با غَلَط: «مَن دوصطَط دارَم فَغَت...