«آتش بر میراثِ سبز»
درختان،
ایستاده در شعله،
فریادشان
در مهِ شمال گم شد.
پرنده،
خانهاش خاکستر،
به دودی بیپایان پناه برد.
رود،
آینهی اندوه شد،
و سنگ،
گریهی خاموشِ زمین را
به دوش کشید.
ای جنگلِ کهن،
با ریشههای چهلمیلیونساله،
چه دستی
این زخم را بر تنِ سبزت نوشت؟...