پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گفتم دل داده ای انکار نکنبشنو از دل گوش به اغیار نکنهر چه دل طعنه ز اغیار شنیدبعد از این توبه کن و زار نکنبیا تا خانه را از گل بسازمکنارش یک چمن سنبل بسازمچه میدانی کجاها رفتم ای عشق به دنبالت کجاها گشتم ای عشق جنونم بی تو پایانی نداردنباشی خانه سامانی نداردتو باشی با کسی کاری ندارمکنارت باشم آزاری ندارمکه من عاشق به خویت گشته بودمبه رویت بوی خوبت گشته بودم...