پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سابیر هاکا :من هرگز نمی توانمیک کارمند ساده بانکفروشنده مواد غذاییرئیس یک حزبراننده تاکسییا یک بازاریاب امور تبلیغاتی باشم!همیشه دوست داشتمساعت ها در ارتفاعی بالاتر از شهر بایستمو در انبوه ساختمان هادنبال خانه کسی بگردم که دوستش دارمبرای همین کارگر شدم!...