پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پاییز تر از پاییز حال من بی یار است......
فصل های زیادی را سرکردیمو زمان ثابت کرد به تک تکمانکه،حتی اگر هزار شهریور بگذردو هزار پاییز بیاید....فرقی بحال ما نمیکند!!!!!.شهریور ما کسی بود که رفتو پاییز غمیست وفادار که تا ابد خواهد ماند......
زن ها خیلی متفاوتن!اصلا به این فکر نکن بتونی دوتا زن پیدا کنی که: -شبیه هم فکر کنن-شبیه هم عاشق بشن-شبیه هم قهر کنن(زن ها دنیاشون بزرگه)سخت میشه خیابوناو کوچه پس کوچه هاشو یاد گرفت.ولی مردا اینجوری نیستن.مردا دنیاشون کوچیکهخیلی کوچیک درست اندازه چشمای زنی که دوستش دارن...
اولین باری که دیدمش به خودم گفتم:این مرد اگه یه روز کنار موهاش جوگندمی بشه و وسط سرش خالی بشه، چقدر دوست داشتنی تر میشه.بعدها بهم گفت:وقتی میخندیدی گوشه ی چشمات چروک میشد، میدونستم ده یازده سال بعد چروکات همیشگی میشن.بخاطر همون چروکا، محکم بستمت به قلبم.ما همو برای امروز نمیخواستیم.ما فرداهامونو باهم میدیدیم....
شاید بهم نرسیم.اما.من تا ابدخوشبخت ترین زن دنیا باقی خواهم ماندچونتو قسمتی از سرنوشت من بودی!!...
اگه پاییز بنظرتون قشنگهحتما خیلی سال پیشیه چیزی ویه کسی ویه حسی وتو پاییز جا گذاشتیدیا شایدم ....پیداش کردید!!.وگرنه هیچ زوالی قشنگ نیست......
حالا نمیفهمی چه میگویم....بعدها که دخترت سه ساله شد وقتی اصرار کرد که انگشتان کوچکش را لاک بزنی ....(میفهمی دختر داشتن را).....وقتی پیراهن های رنگی تنش کردی و هربار برای پاهای کوچکش ضعف کردی....(میفهمی دختر داشتن را).....مدرسه که رفتظهرهایی که جلوی در ,منتظرش می ایستی و لحظه ای که از بین صدها دختر ,فرشته ات را با چهره ای خسته و خط مقنعه ای کج میبینی....(میفهمی دختر داشتن را).....در اوج سردرگمی های نوجوانی اش زمانی که به تو پنا...
و جهنمتنها جای کسانی ست که؛فهمیدند دوستشان داریمامارفتند....الباقی را خدا می بخشد!...
اولین باری که دیدمشبخودم گفتم:اگه یه روز کنار موهاشجوگندمی بشه و وسط سرش خالیچقدر دوست داشتنی تر میشه!بعدهابهم گفت:وقتی میخندیدی گوشه ی چشماتچروک میشد میدونستم ده یازدهسال بعد چروکات همیشگی میشن.بخاطر همون چروکا،محکم بستمت به قلبم!ما همو برای امروز نمیخواستیم!ما فرداهامونو باهم میدیدیم......