یادم نمی آید کی شدیم عروسکی چرخان در دست دیگران... که خوب بازی هایشان را می کنند یک دم در آغوشت میگیرند بوسه ایی بر گونه ات می زنند و تورا در دستانشان می چرخانند و کل دنیا را به زیر پایت می گذارند اما لحظه ایی نمی گذرد که...