༺ زلـ؋ هاے پریشانم را ؋ـرش زیر پایت میکنم نور چشماט بر انتظار نشستـہ را چراغ راهت میکنم عمرربه باد رفته را فدای عمرت میکنم گر نیایی به بالینم خودرا در آغوش خاک میکنم.