متن کپشن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کپشن عاشقانه
در پس همهمه این همه درد
لای این زخم عمیق
پشت هرگریه و شب بیداری
تو مرا زنده نگه میداری....
دنیاکیانی
تو همانی تو همان!
اتفاق خوبی...
که یقینا روزی...
بین آشفتگی این همه فکر!
در دلم می افتی.
زنان را مردان عاشق زیباتر میکنند،
پشت زیبایی هر زن مردیست، که ساعتها
در آینه به او نگاه میکند.
دنیاکیانی
محبوب من:
سرانجام روزی پازل بودنت را کامل خواهم کرد.حتی اگر مجبور باشم وجودم را برای تکمیلش تکه تکه کنم...
دنیاکیانی
گفتم:غم و اندوه ریسمان می شوند و پدر آدم را در می آورند
گفت: دستت را به من بده
گفتم :حرفم را پس می گیرم
چیزی یادم نمی آید
چیزی جز شادی وجود ندارد.
مهدیه باریکانی
هُرمِ نفس هایت
این، منم که؛
هر شب را
با تو صبح می کند
اِی ناآشناترین آشنایِ من
و هر روز این انوارِ طلاییِ خورشید نیست که مرا از خواب بیدار می کنند،
بلکه؛
هُرمِ نفسهایِ تُو ست
که از هزاران فرسخ آن طرفتر بر گوشِ جانم می دمند.
درود...
شاعرانِ عاشق پیشه یِ خسته دل
روزگارِ ملال انگیز، رخوت بار و گَندی ست که؛
همهِ مان را شاعر کرده
شاعرانی عاشق، شایدم عاشق پیشه؛
با معشوق هایی خیالی.
می نویسیم،
می سُراییم،
شاید به چشمِ معشوق یا معشوق هایمان بیاید.
معشوق هایی که با آنها عاشقی ها کرده ایم،...
تمام شب را بیدار بودم
تمام شب تاریک را
به پنجره ای سرد می نگریستم که مال من نبود
اما نور کوچکی که از آن می آمد قلب مرا نشانه گرفته بود
..
نور کوچک من
گاهی صبر میکنم همه چیز سیاه و سرد شود تا بتوانم دوباره ببینمت
تو...
تا زمانی که تن عریانت به تن عریانم نخورده بود ،میشد تحمل کرد
از روزی که تنِ تب کرده ام را در آغوش کشیدی و لب برلبم نهادی دیگرنمیشود تحمل کرد
تا چشمانم به چشمان خمارت نخورده بود میشُد تَحمل کرد
میدانی نمیشود تحمل کرد دیگر نمیشود از تنت دور...
لحظه ی عجیبی ست
آنجا که با یک آیه، محرم ترینش می شوی... با یک بله، نزدیک ترینت می شود!
آن لحظه برآی طرح چشمآنت در آینه، قابلیت این را داشتم که بمیرم؛
اما زندگی درکنار تو تازه آغاز شده
زندگیمان تازه آغاز شده:)
می خواهم بدانی که ترسی از مرگ ندارم؛ تمام ترسم از این است، زمانی به سراغم بیاید که من هنوز فرصت نکرده باشم تا بتوانم به تو بگویم که چقدر دوستت دارم...!
من با تو راه می روم، نفس می کشم، زندگی می کنم...!
حال من کنار تو خوب است و گور پدر دنیایی که خوشی ما را نمی خواهد، بیخیال آدمهایی که در حسرت غممان می سوزند.
من لحظه به لحظه تو را در کنار خود می یابم، و به تلافی...
شب با تو قشنگ می شود
با کهکشان چشم های تو زیبا می شود
با جهان بوسه های تو رویایی می شود
با دنیای آغوش تو ماندگار می شود
شب با عطر تن تو بلند می شود
به چشم هایم زل بزن
مرا در بوسه های خود غرق کن
مرز...
مرا در آغوش خود حل کن
معمای عشقمان را حل کن
مشکل فراقمان را حل کن
تیر نگاهت در چشم هایم حل کن
نجوای صدایت را در گوش هایم حل کن
و در نهایت دوباره مرا در آغوش خود حل کن
به ساعت نگاه کن
ببین چگونه عقربه وقیحانه می چرخد
ببین خورشید را که با بی محلی غروب می کند
ببین فنجان قهوه ی مان چه بی ادبانه سرد می شود
آخر تو هنوز نیا مده ای؟!
ببین کائنات هم منتظرت نخواهند ماند...
اما من...
من چرا !
اندکی دیگر...
سکوت شب
و صدای جیرجیرک ها
دست های گرم تو قفل دست های سرد من
داستان هزار و یک شب چشم های تو
و چشم هایم به داستان تو، گوش فرا می دهند!
اما تو سکوت مکن!
حرفی بزن...
مثلا بگو
《دوستت دارم》
چه اهمیتی دارد دیگران راجع به ما چه خواهند گفت
وقتی من به تمامی تو را پذیرفته ام
چه اهمیتی دارد که ما را قبول خواهند داشت
زمانی که من تو را مانند خدای خود قبول دارم
جایی می خواهم دور از آدم ها
جایی که تنها تو باشی و...
ایمان دارم روزهایی
فرزندان آینده ی زمین
از داستان عشق من به تو خواهند دانست
از عشق مان کتاب ها خواهند نوشت.
همانگونه که لیلی و مجنون و شیرین فرهاد بودند
عشق ما هم شُهره ی سرزمین ها خواهد شد.
و بر سر زبان ها خواهد افتاد.
ما مثل عشاق...
چشم های تو
دو گوی درخشان
گویی که چون کهکشان ها در آن نهفته است
دگر در تاریخ تکرار نخواهد شد
چشم های تکرار نشدنی تو...
[اونجایی که از همه بریدی و خسته و کوفته وسط بدبختی های زندگیت دست و پا میزنی و کسی نیست که به دادت برسه، همونجایی که آدما نقاب از چهره برمیدارن و ذات اصلی همه رو میشه... درست همونجا اونی که باید کنارت باشه از راه میرسه، همونی که با...
بالاخره یک روز چمدانم را جمع می کنم و می روم به جایی که باران نبارد
همه چیز نرمال است
صبح زود بیدار می شوم
به کار های روزمره می رسم
با آدم ها حرف می زنم و می خندم
در حالیکه باورم می شود همه چیز عالی است ،...