یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
برای زیستن هنوز بهانه دارممن هنوز می توانم به قلبم که فرسوده استفرمان بدهم که تو را دوست داشته باشدبه قلبم فرمان می دهممیوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کنندتو در تابستان از راه برسیسبدهای میوه را که وصیت نامه من استاز زمین بی برکت و فرسوده برداریاز قلب بیمارم می خواهم تا آمدن تو بتپد...