چشمه شمس قمر کاش از آمدن خود خبری می دادی ذل شوریده و حال نظری می دادی ما که عمری به تماشای تو ایمان داریم حاجتی را به دل کور و کری می دادی آی باران! به خدا داغ دلم تازه شود اگر از باغ گلت، برگ تری می دادی...
چه نسبت با شکر داری که سر تا پای شیرینی چه خویشی با قمر داری که پا تا فرق زیبایی