معشوقه بودن بلد نیستم بلد نیستم بگویم عزیزم با همه می خندم همه را می خندانم به تو که می رسم دست و پایم را گم می کنم زبانم مى میرد تمامم می میرد فقط قلبم می تپد آن هم که حرف زدن بلد نیست