سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
باز امشب مثل هر شب زیر باران مرده امدر پشت پنجره ای رو به خیابان مرده امگریه دارم شانه هایت در کنار دیگری ستبودنت با دیگری بر جانم نیش دیگری ست مثل هر شب در کنار آن خیابانی که نیستمیشوم خیس در خیال زیر بارانی که نیستقدر هق هق شانه ای حتی برای تکیه نیست جزء به دیوار سر نهادن جا برای گریه نیستمن و تو عابرانی در یک مسیر پر خطر بودیممهره های بازی برای یک جمع مختصر بودیم...