متن مهاجرت اجباری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مهاجرت اجباری
من باید میرفتم…
به سمتی که هیچ نقشهای مرا نمیشناخت،
به جایی که سایهها، از دردِ نور قد میکشیدند
و خندهها، روی لبها با بغض معامله میشدند.
من باید میرفتم...
پیش از آنکه نامم را از دهان این خیابانهای خسته پاک کنند،
پیش از آنکه خاطرههایم روی دیوارهای زنگزدهی شهر،...
باران کریمی آرپناهی
در حال بارگذاری...