پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
چرخم نچرخیدآنطور که میخواستم بچرخم به دورتبه دورت بچرخم آنطور که میخواستمنچرخید چرخممی دانم میدانِ آزادیمیدانِ منِ زمین خورده نیستاما میخواهمتا آخرین قطره ی بنزینتو را عبادت کنم«آرمان پرناک»...
انگار میدان است!دلم را می گویم…هر که از راه می رسد، دورش می زند!...