شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
شرافت تنها مهره عشق بود که هرز گشتبا هر ریزش سرنوشت، برای من سرخ شد شرمنده شدم از دل خودم و سرزنش همه جا شنیدم اما تنها با شرافت عشق، دوباره پا بر جا کردم این بار قوی تر و با شرافتی که تازه بازگشته بود هرگز دست از پایم نمی کشم، هرگز از میدان عشق بازنمی گردم آن شرافتی که هرگز از قلبم دور نخواهد شد و عشقی که هرگز از سمت دلم جدا نخواهد شد هرگز از زمان نمی ترسم، زیرا با شرافت عشق همیشه پایبند خودم و احساساتم خواهم بود....