سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
هیچ کدامتان جرات نداشتید همرنگ جماعت نشوید !برای گذراندن یک روز چه قدر زوال روح لازم داشتید ، چه قدر دروغ ، دولا راست شدن ، دستمال به دستی ، زبان ریزی و نوکر مَآبی !_ویرجینیا وولف / از کتاب موج ها ...
ویرجینیا وولف :در دنیای کنونیما پیوسته از آدم ها طلب می کنیمخودشان باشنددر حالی که مدام با توقعاتمان خلافش را می خواهیم! - خیابانگردی در لندن...
ویرجینیا وولف :اگر دلت می خواهد کتابخانه هایت را قفل کناما با هیچ دری ، با هیچ قفلی و با هیچ زنجیری نمی توانی ذهنِ مرا به بند بکشی ! اتاقی از آن خود...
ویرجینیا وولف :همه چیز در یک لحظه اتفاق می افتدو تا ابد ادامه می یابد !...
ویرجینیا وولف :هیچ کدامتان جرات نداشتید همرنگ جماعت نشوید! برای گذراندن یک روز چقدر زوال روح لازم داشتید؛ چقدر دروغ، دولا راست شدن زبان ریزی و نوکر مَآبی!...
ویرجینیا وولف:همه چیز در یک لحظه اتفاق می افتد و تا ابد ادامه می یابد !...
اگر کسی می توانست مرا نجات بدهد، آن فرد تو بودی. همه چیز را از دست داده ام جز ایمان به خوب بودنِ تو.- ویرجینیا وولف- نامه به لئونارد وولف(همسرش)...
هیچ کدامتان جرات نداشتید همرنگ جماعت نشوید !برای گذراندن یک روز چه قدر زوال روح لازم داشتید ، چه قدر دروغ ، دولا راست شدن ، دستمال به دستی ، زبان ریزی و نوکر مَآبی !- ویرجینیا وولف- موج ها...
به عنوان یک زن، من هیچ کشوری ندارم. به عنوان یک زن، کشور من کل جهان است....
چشمان دیگران، زندان های ماست. افکار آنها قفس های ماست....
اگر زنی می خواهد داستان نویسی کند، باید حتما پول و اتاقی از آن خود داشته باشد....
پیدا کردن ارتباط بین لباس و جنگ خیلی دور نیست؛ بهترین لباس های شما آنهایی هستند که به عنوان سرباز می پوشید....
شعر، دلپذیر است. بهترین نثر آن است که پر از شعر باشد....
ویرجینیا وولف : دلش نمی خواست بمیرد ؛زندگی خوب بود ، خورشید داغ بوداما آدم ها چه؟! خانم دالووی...
با فرار کردن از زندگی، هرگز نمی توانید به آرامش برسید....
در بطالت ما و در رویاهای ماست، که حقیقت غرق شده گاهی اوقات به روی سطح می آید....
اگر دلت می خواهد کتابخانه هایت را قفل کن! اما با هیچ دری، با هیچ قفلی و با هیچ زنجیری نمی توانی ذهن مرا به بند بکشی!...
شما نمی توانید خوب فکر کنید، خوب عشق بورزید، خوب بخوابید، اگر خوب غذا نخورده باشید....
چرا زنان برای مردان خیلی جذاب تر هستند، تا مردان برای زنان؟...
بعضی ها به کشیش ها پناه می برند، دیگران به شعر، من به دوستانم....
خیلی سخت تر است که خیالات را بکشی تا واقعیت را....
یک نفر باید بمیرد تا بقیۀ ما قدر زندگی را بیشتر بدانیم....
اندیشه و تئوری باید مقدم از هر اقدام سودمندی باشد؛ با این حال اقدام به خودی خود ارزشمندتر از اندیشه یا تئوری است....
در دنیای کنونی ، ما پیوسته از آدمها طلب میکنیم خودشان باشند ؛ در حالی که مدام با توقعاتمان خلافش را میخواهیم !...
شما نمی توانید خوب فکر کنید،خوب عشق بورزید و خوب بخوابید،اگر خوب غذا نخورده باشید....
کلمات وحشی اند، آزاد و بی مسئولیت و مهار نشدنی،آری کمی توان در بندشان کرد، می توان تحت حروف الفبا به صف کشیدشان و به فرهنگ نامه ها تسلیم شان کرد اما دیگر زنده نیستند....
با فرار کردن از زندگی ، هرگز نمی توانید به آرامش برسید....
قرن هاست که زنان به مثابه آیینه ی درشت نمای،این امکان را برای مردان فراهم می کنند تا خود را بزرگتر از آنچه هستند،ببینند....
در راه بازگشت به شهر موهایم را از ته ماشین کردم .دلم میخواست چیزی از وجودم را بِکَنم بریزم دور ، یکجور انتقامِ آیینی .ما زنها رسم خوبی داریم ، زمانه که سخت میگیرد، شروع میکنیم به کوتاه کردن ؛ناخنها ، موها ، حرفها ، رابطهها ......