دست بر پیشانیام بگذار! تب دارم هنوز صبح دارد میرسد از راه و بیدارم هنوز خشکسالی آمده اینجا ولی من بعد تو تکه ابر کوچکی هستم که میبارم هنوز شیشهی عطر دلم با رفتنت خالی نشد اینهمه سال است از بوی تو سرشارم هنوز هیچکس از شانههایم جز تو باری...