شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
درسرزمینمزنانبه اسارت دست مردانیدرآمده اند به نامتعهد...
دلم اسارتی میخواهد از جنس تو ...مثل حبس شدن گوشه آغوشت️️️...
چه داری در عمق چشمانتکه اینچنین جان مرا به اسارت می برد...
چه داری در اعماق چشمانتکه این چنین مرا به اسارت میبرد ️...
باید ببندم دهان احساسم راکلید واژه ی آزادیبا اسارت برادر است...
ماندنبه پای کسی کهدوستش داریقشنگترین اسارت زندگی است...