پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
برای زبان های غریببرای اشعار بی وطنبرای واژه ی صلحامن ترین جای دنیادهانِ تفنگ هاست«آرمان پرناک»...
در دهانم باز، در گوشم قفسزخم هایِ جانِ من؛ سود از هوس(باز: پرنده ی شکاری. سود: نتیجه)شیما رحمانی...
چو ز چهره برگشایی تو نقاب، عقل گویدقلم است و نرگس و گل نه دهان و چشم و بینی...
مردها آنچه را که میشنوند از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج میسازند ، اما زنان از دو گوش وارد و از دهان خارج میکنند !...
باید ببندم دهان احساسم راکلید واژه ی آزادیبا اسارت برادر است...
ز تلخ گویی من عیش عالمی تلخ استبه بوسه ای چه شود مرا دهان بندی...
بی سر خواب تو را می بینمبی پر به بام تو می پرمانگور سیاهمبه بوی دهان تو شراب می شوم...