پنجشنبه , ۸ آذر ۱۴۰۳
تا مگر یک نفسمبوی تو آرد دم صبح...
مراقب من باش!از من فقط،تو مانده ای......
عشششششق خودتی با موی مشکی...
من سرمازده را گرم در آغوش بگیربه هوای بغلت بود که سرما خوردم...
گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن آنچنان جای تو خالیست صدا می پیچد ....
با چشم تو از هر دو جهان گوش گرفتیمماییم و تو ای جان که جگرگوشه ی مایی...
هرکه به من می رسد بوی قفس می دهدجز تو که پر می دهی تا بپرانی مرا...
عشق آذری ماهی امدر این سرمای پاییزیمرا مهمان گرمای وجودت کن...
عاشقتم تا ابددور شود چشم بد...
جان زنده شود ز روی جانان دیدن.....
زندگی یعنییک تُ برایِ یک عمر️️️...
کسی جز تو تو قلبم جا نمیشه...
مهربانی را اگر قسمت کنیممن یقین دارم به ما هم می رسد!...
دیگرانت عشق می خوانند و من سلطان عشق...
خودَم رآ خوبْ سَنجیدَمبِدونِ تُ هیچ نِمى اَرزیدم...
عشق یعنیجوری نگات کنهانگار آدم قحطه!...
عِشقِ مَن صِدات آرامشِ محضِ...
-درباره ی آرامبخشم پرسیدن...-از خنده هات گفتم...
از سر نمیرویچگونه از دل برانمت سلطان دل شدی ومن دوست دارمت...
یا چشم بپوش از من و از خویش برانمیا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم...
یکی از لذتها اینه خواب کسی رو ببینی که بهت شب بخیر میگه️️️...
---------------------------دل را،نگاهِ گرمِ تودیوانه میکند...! ️️️...
تو نیمه ی دیگر من نیستیتمام منی...
١ساعت میبینیش ٤٨ ساعت بِه اون یک ساعت فکر میکنی و با خودت هی لبخند میزنی...
یک تُ مرا تمامِ عمر بس است......
چرا من زودتر با تو توی این زندگی احمقانم اشنا نشدم؟...
در بدترین حالت دیدمت و بازهم بنظرم بهترین بودی...
دوست داشتی ترین حسِ من تویی......
بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردن است ......
من و تونیمه های گمشده هم بوده ایم اما …. تونیمه بهتر آن...
من معجزه را فردی می ناممکه میشود در آغوششعالم و آدم را از یاد برد......
لبخند تورا به دنیا ندهم...
برای تو از ته دل تموم آرزوم اینهروی قشنگیه لباتهمیشه خنده بشینه...
جان و جهانِ ما شدهکیست به او خبر دهد....
کم کن این فاصله را قصه بغل می خواهد......
پاییز را دوست دارمتو را به من بخشیده......
من فکر میکنم همهی دختران شهرفهمیدهاند جای تو را پُر نمیکنند...
برای دیدنم پلی بگذارشاید فردا برگشتی...
من همان آدم پر منطق بی احساسم...پس چرا آمدنت، حال مرا ریخت بهم؟...
از قسمت و حکمت ای خدا خسته شدم... این بار براى منفقط معجزه کن......
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است ،همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست...
سلام زیباترین حکمت دوستی به یاد هم بودن است، نه در کنار هم بودن...
عشق یعنینفست بند یڪی باشد و بس️️️...
نَسِپارم دل خود را، به کسی غیر از توتو شدی حافظِ دل، غیر نخواهم دیگر...!️️️...
اسم اش را هر چه دوست داری بگذارعشقدلتنگیاما من دیوانه توام•••️️️...
چه خوشبختم که گرمیه زندگی ام را از لمس دستان تو میگیرم!...
به سلامتیه مادر که خمیده ترین ایستاده دنیاست....
باز آی دلبرا که دلم بیقرار توستوین جان بر لب آمده در انتظار توست...
با اینکه دارمت ؛ولی باز هر لحظه میخوامت ...️️️...
به سینه تا نفسیهست بیقرار توأم...️️️...