پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
اگرقسمت به دل باشد توباید مال من باشیقبولم نیست این کج فهمی از تقدیر بی دقت...
تا زنده ایم قسمت ما غیر داغ نیست...
شده تقدیرِ کسیباشی و قسمت نشود؟سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟پشتِ یک قلبِ به ظاهر خوش و یک خنده ی تلخشده زنجیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی وروح و تصویرِ کسی باشی و قسمت نشود؟شده در اوجِ جوانی ، با همین ظاهرِ شادتا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟شده ازاد و رها باشی و تا عمقِ وجودرام و تسخیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟می شود با همه ی ریشه و رگهایِ تَنتسالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟ ...
در مسیر عشقدر کوله هایمانهزار بیت غزل بودترانه بود و سپیدقسمت بهانه شدتا انتخاب توتنها سکوت باشد وسکوتمجید رفیع زاد...
بین اقبال منو قسمت او کاش خدا گرهی سخت بیندازد و بازش نکند...
چَتر را جا می گُذارَم زیرِ باران می رَوَمراه را گُم کرده ام حالا شتابان می رومخواستم باشی کنارم.. حیف... چون قسمت نشدمثل مجنون چَشمِ گریان در بیابان می روم...
قسمت این بود که من با تو معاصر باشمتا در این قصه پر حادثه حاضر باشمحکم پیشانی ام این بود که تو گم شوی ومن به دنبال تو یک عمر مسافر باشمتو پری باشی و تا آن سوی دریا برویمن به سودای تو یک مرغ مهاجر باشمقسمت این بود، چرا از تو شکایت بکنم؟یا در این قصه به دنبال مقصر باشم؟شاید این گونه خدا خواست مرا زجر دهدتا برازنده اسم خوش شاعر باشمشاید ابلیس تو را شیطنت آموخت که مندر پس پرده ایمان به تو کافر باشمدردم این است که ب...
تا تو باشی در کنارم من خیالم راحت استزندگی دور از تو مثل زندگی در غربت استطرح زوج و فرد چشمانت عذابم می دهدجمعه ها اما ترافیک نگاهت خلوت استاز چکاب آخرم خیلی تعجب می کنمجای خون در عمق رگ هایم دو سی سی غیرت استباز هم بی آزمایش پاسخم معلوم شددوستت دارم جواب اعتیادم مثبت استمی گشایم سفره ی دل تا نمک گیرت کنمبی تفاوت میروی ، این کار کفر نعمت استقول دادی قسمت بعدی گرفتارم شویای دریغا فیلم عشقت باز هم یک قسمت استمی ش...
قسمت نشد را ، چه حاجت به کار عشق ،شاید رقیب کلک بهتری به کار بست !ارس آرامی...
دلم یه دریا میخواد یه جا که تو موج موهاتیه جا که میون چشمات خودمو ببینمبیا نکن تو دل دل وسط یه قلب خوشگلاسمتو رو قلب ساحل میخوام بنویسمچال رو گونت لبخند دیوونت عطری که هر شب از سرت میپیچه تو خونتموهای خرماییت چشای دریاییت چی میشه قسمتم بشه این همه زیباییتچال رو گونت لبخند دیوونت عطری که هر شب از سرت میپیچه تو خونتموهای خرماییت چشای دریاییت چی میشه قسمتم بشه این همه زیباییتبیا نکن تو دل دل وسط یه قلب...
بخاطرش جنگ راه بندازقسمت واسه ترسوهاست !!...
شاید سهم هم نشویمشاید"قسمت"کارِ خودش را بکند"دل"بدهیم "تن"ندهدمن اما کاری با این حرف ها ندارم جانا!من جز یک "تو"نه چیزی میشنومنه میبینمو نه میدانم قسمت چیست...!میخواهم سخت در آغوشت جان بدهم؛یادم برود سهم هم نیستیمخدارا چه دیده ای!شاید قسمت دلش به حالمان سوخت...ما هم"قسمت"هم شدیم!...
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد....
سر یک سؤ تفاهم، من و تو، ما نشدیمدختر من، به تو میرفت، اگر قسمت بود...
بخت،هرجاکه به دست کسی انگشتر داد...بی گمان قسمت انگشت کسی سیگار است...
عاشقی قسمت ما کرده فقط "آهش" را.....
تقصیرِ ما نبود...قسمت را یادمان دادندتقدیر را یادمان دادندنوبت به جنگیدن که رسید ؛همه سکوت کردند......
خدایا قسمت و حکمتت رابزار برای اونایی که می فهمندبرای منه نفهم فقط معجزه کن!...
دلممیگیرد...اوهست...منهستم!امّا...«قسمت» نیست!...
اهل نفرین نیستم رفتی و هر شب تا سحراز غم دلتنگی ات نفرین به قسمت می کنم...
میشود خوبترین قسمت دنیا با توگر که توفیق شود یک شب یلدا باتو...
قایق قسمت اگر دور کند از تو مرارود را سمت تو برعکس شنا خواهم کرد...
ما که قسمت مون نشدولی میگن خیلی حس قشنگیهبه اونی که دوستش داری برسی......
خدای خوبمبه بزرگیت قسمهیچکس را به کسیکه قسمتش نیست عادت ندهکه تاوان خاطره جنون است و بس......
خدایا کسی را که قسمت ما نیست را سر راهمان قرار نده...که شب های دلتنگیش برای ما باشد!و روز های خوشش برای دیگری...
از قسمت و حکمت ای خدا خسته شدم... این بار براى منفقط معجزه کن......
دلم می گیرداو هستمن هستماما قسمت نیست......
اوستا کریم یه بچه کارتون میبینه میخوابه...... ی بچه هم رو کارتون میگیره میخوابه.... خیلی حرفه ها!!!!!!! نکنه اینم قسمت و حکمته نوکرتم؟؟؟؟...
ما قسمت حالیمون نیست یامالهممیشیمیامیمیریم......
بخت هر جا که به دست کسی انگشتر دادبی گمان قسمت انگشت کسی سیگار است...
حاضرم در عوض دست کشیدن ز بهشتتو فقط قسمت من باشیو من قسمت تو...!...
یکی بودیکی نبودبیخیالقسمت نبود...
قسمت ما این نبودتن هایی را به تن کنیمخودت بریدی...
به جز تو با کسی قسمت نخواهم کرد خیابان گردی پاییزیم را......
حاضرم در عوضِدست کشیدن زِ بهشت،تُو فقط قسمتِ من باشیومن قسمتِ تُو ......
خداقسمت داشتنت را از من گرفتگمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود …...
قسمت این بودکه من با تو معاصر باشمتا در اینقصه پر حادثهحاضر باشم...