شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
تمام بسترم هوای عطر تو داردولی..جایِ تو خالیست 🔹 [ سردار ] https://gerdioz.blog.ir/......
جای تو خالیستدر تنهایی هایی که مراتا عمیق ترین دره های بی قراری می کشانندجای تو خالیستدر سردترین شبهاییکه لبخندهای مهربانی را به تبعید می برندجای تو خالیستدر دریغ نا مکرریکه به پایان رسیدن را فریاد می کنندجای تو خالیستدر هر آن نا کجایی، که منم ........
انارهای روی کرسی قدیمی مادربزرگ را می بینم و به آب انارهایی که در میدان ونک خوردیم فکر می کنم...فال های حافظی که پدربزرگ می خواند را گوش می دهم و به غزل هایی که برای چشم هایت سرودم فکر می کردم...راستش را بخواهی، امشب مدام با خودم می گویم:\در بین تمام مهمان هایی که به خانه ی پدری آمدند، چقدر جای تو خالیست عروس زیبای متن هایم...\...
پاییز جایش را به زمستان دادزمستان جایش را به بهاربرگها جایشان را به شکوفه ها دادنددر این میانجای تو همچنان خالی ست …...
گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن آنچنان جای تو خالیست صدا می پیچد ....