پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آغاز خوشبختی من ،درست میان بازوان توست...درست در جریان نگاهت!و آن هنگام که میبوسمتدر سکوت پرحرف نسیم احساس،و جایی نزدیک لبخند خورشیدو محبت ماه ...جایی میان من و توهمان جا کهخوشبختی نشسته است و چای عشق مینوشد!به ثانیه هایم سوگند کهتو تنها احتیاج من برای تداوم لبخند هایم هستی!...