پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نشد که بگذرم از تو، بخواه برگردممنم همان که فقط یک اشاره می خواهد...
نشد که بگذرم از توبخواه برگردممنم همان که فقط یک اشاره می خواهد ....
رهگذر داشت به لب سیگاری، گفت: آتش داری؟من اشاره به دلم کردم و گفتم: آری ......
حرفی بزن به لهجهی باران که مدتیستاین بغض کهنه منتظر یک اشاره است...