دوره گرد فصل های اندامت شده ام پاییز به پاییز شعر میبافم از دامن گلدارت
می شکنم پل ها رو پشتم تا نترسم برنگردم هیچ جا دنبالم نگردین من یه درد دوره گردم
من گدای دوره گردم امدم دورت بگردم
پاییز شد که خاطرهها دورهام کنند/ فصل خزان، محاکمه ی دوره گردهاست