دل تو با غم دوری خوشه شهر آشوبه عاشق کشه اما دل تنگم ... داره تو سینه منو میکشه
چال گونه،روی سبزه،گیسوان لخت و خرما هر سه راهم را نبینم چشم ها عاشق کش است
قهوه قاجار را بی خود شلوغش کرده اند تیغ تیز آن نگاهت بیشتر عاشق کش است