پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
ما نیستیم! اما زمستان میرود روزیبا زخمهای لایَزال و برفِ سنگینش...
باغِ صبور و خسته از دیماه غمگینشبرفی بدونِوقفه میبارد به تسکینش...