شرمنده از آنیم که در روز مکافات اندر خور عفو تو نکردیم گناهی!
ستاره ای نه مهی نه فرشته ای نه گلی نه که هرچه گویمت آنی چو بنگرم به از آنی
عاشق آن نیست که هر لحظه زَنَد لافِ محبت مرد آن است که لب بندد و بازو بگشاید
عاشقآننیست کههرلحظهزندلافمحبت مردآنستکهلبببنددوبازوبگشاید
چه نسبت با شکر داری که سر تا پای شیرینی چه خویشی با قمر داری که پا تا فرق زیبایی