پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از دفتر خاطراتمتنها یک برگ ماندهسفید می گذارمشبرای روزی کهببوسم ات ......
عشق با بوسه عمیق می شودشعر با نگاهِ تو......
بوسیدمشو یک نفس تا خانه مان دویدمآنروز همه چیز زیبا بودحتی قار قار کلاغ ...!...