هوای شرجیِ مویَت و لحنِ گرم جنوبت، گلابِ قمصر رویَت و چشمههای جنونت...! آهای همیشه و هرجا! آهای رودِ رَونده! بجوش از دلِ سنگ و بهار زندگیات باش...
چادرت را سر کنی یک کوچه عاشق می شود زن نگو ، دختر نگو ، دلبر گلابِ قمصر است.....