متن کوچه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوچه
اى که هم شاعر و هم زاهد و هم معشوقى.
اى که بال وپر وقبله و هم مسجودى.
من که هم معتدل وشاعر و هم مجنونم پی تو در کوچه هاى شهر سرگردونم مثل عشاق که در تاب و توان میگردن من پی تو در خیابان دلم میگردم
بلکه حتى...
کوچه های شهر نفسشان تنگ شده است گریبان مرا می گیرند
پرسانند
ازنشنیدن صدای رسای پاهایت
از شوخ و شنگیهای تو با عابران که شنونده بوده اند
چه بگویم که پیش قراول کوه نوردی،ناباورانه
هجرت کرد.
کوچه را درگیر زیبایی باران می کنی
بانگاهی بید مجنون را پریشان می کنی
مثل شبنم می نشینی روی پلک بی پناه
در پی عطر توام هر صبحدم با اشک وآه
چه پیر شده کوچه،
از بازیگوشی های بچه ها!
نجاری نیست بسازد برایش،
عصایی،
پر از خنده های چارلی چاپلین؟!
شعر: روژ حلبچه ای
ترجمه: زانا کوردستانی
باران که می بارد
تنهایی
کنار پنجره می ایستد
و می نگرد مغموم
قلب هایی را
که در کوچه
قدم می زنند.
سجاد حقیقی
گفتم که
دیر یا زود می رسند
زخم ها دهان گشوده اند
کوچه ها
در قرق شب است
چراغی بیاور
....
صبر کن
صدایی از بام آمد
گزمه ها رسیدند .
شب های پاییز
کنار نور شمع رقصان
و سمفونی عجیب باد که
در کوچه های سرد و بی روح می پیچد
دل انگیز و هم چنان، غم انگیز است
خداداد نواندیش
ادب به آدمِ بی ادب نکن!
گشنگی بکش، از گوشت سگ نخور!
تو خونه گریه کن، تو کوچه پهن نشو!
نشون هیچکس نده پشت پردتو...
برشی از ترانه رپ
برایم میشوی همسر تو دختر؟
ندیدم من کسی را از تو بهتر
تو از هر خوشگلی صد کوچه پیشی
کنارم می شود باشی تو دلبر ؟
خوابی
روی زمین خوابید
کسی از کوچه اش رد نشد !
قطار کوکی
کودکی را زیر گرفت
کسی نفهمید !
گوسفندی
از پرچینِ شُمارش گذشت
و شعرهایِ نورس را
چَرید!
خط پایان
دست در دستم بده تا از خیابان بگذریم
کوچه کوچه زیر چتر خیس باران بگذریم
سایبان ها را رها کن زیر سقف آسمان
شاید از سرچشمه خورشید تابان بگذریم
ماه فروردین گذشت و مژده خرداد داد
تا کنار مهر و شهریور از آبان بگذریم
در قطار زندگانی هیچکس...
در انتهای کوچه ی بهار
مرا بخوان به بن بست آغوشت
تا در امان باشم از سوز فراق
مجید رفیع زاد
پنجره؛
آبستنِ انتظار
و کوچه؛
پا به ماهِ آمدن!
پریشان تر از موهای تو
فکری است که در نبودنت
به هزار راه می رود
تمام کوچه های شهر را قدم می زند
و قلبم را دلداری می دهد
به امید یافتن
نشانی از تو
مجید رفیع زاد