گناه جاودان به رویم باز کن آغوش گرم و مهربانت را بیافشان بر سرم چین و شکنج سایبانت را تو از جنس بهار و ابر باران خیر صحرایی مگیر از آسمانم رعد و برق بی امانت را من از ایل و تبار مهر جان افروز مستانم بریز ای جان بکامم...