سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
شب برای این است که آرزو کنی ،بی صدا و با دلی بزرگ،میان سیل عظیمی از سیاهی آرزو کنی برای من ، هرشب ،شب آرزوهاست . وقتی ماه ، نور می پاشاند بر تاریکی اتاقت ، اخم هایت را باز کن و دوباره آرزو کن . وقتی قطره های اشک از گونه هایت سرایز شد و دست هایت توان کنار زدن آنهمه بغض را نداشت با دلی شکسته آرزو کن . . .شب برای این است که آرزو کنی ، رویا ببافی ، تک و تنها روبه پنجره ی آسمانی که هیچکس را توان گرفتن دست هایت نیست ....
آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیفتدرویا ببارددختران برقصندقند باشدبوسه باشدخدا بخندد به خاطر ماما که کارى نکرده ایم...
فقط همونجا ک قمیشی میگه: آرزو کن اگه شاده دیگه هیچ وقت برنگرده ….....