امروز دسته بزرگی از پرندگان رادیدم در آسمان شهر وغرق لذت تماشای آنها شدم . یکی گفت سرما و ترس از یخ زدگی باعث شده بیایند. یکی گفت درحال کوچ هستند. ویکی هم ؛ بگذریم... و اما شکارچی گفت " بهتر خودشان آمدند زحمتم کمتر شد. این را که گفت...
نشسته ام کنارِ پنجره و باد می وزد ... درخت ، می خرامَد از درون و شاخه در عزای سیبِ چیده اش ؛ سکوت می کند ... پرندگان چه بی ریا میانِ ابرها ؛ به اوج می روند ! و انزوای کوه ، بی صدا ؛ بغل گرفته آسمان شهر...