دو پناهگاه در مقابل مصیبت های زندگی وجود دارد: موسیقی و گربه ها.
می توانی خارق العاده ترین مکان در جهان را در رویاهایت طراحی کنی و بسازی، ولی برای تبدیل رویایت به واقعیت نیاز به مردم داری.
محدودیت های زبان من به معنای محدودیت های دنیای من است.
گاو من خوشگل نیست، ولی برای من خوشگل است.
تنها مردگان پایان جنگ را دیده اند.
آغازها معمولا ترسناک، و پایان ها غمناک هستند، ولی هر چیزی که در این بین اتفاق می افتد زندگی را ارزشمند می کند.
برای من سخت نیست که احساساتم را به شکل نوشته درآورم. سعی می کنم مختصر باشم و مستقیما سر اصل مطلب روم. این چیزی است که مردم راجع به کار من دوست دارند، و منتقدان از آن بدشان می آید.
زمان همیشه برای انجام اقدام درست، مناسب است.
آن ها راجع به ناکامی های سوسیالیسم صحبت می کنند ولی موفقیت کپیتالیسم در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین کجاست؟
مهم نیست چقدر آهسته حرکت کنی تا زمانی که متوقف نشی.
تعداد گوسفندان، هیچ وقت گرگ را به زحمت نمی اندازد.
چیزی که نمی تواند گفته شود می تواند نوشته شود. چرا که نویسندگی عملی خاموش است، اقدامی از سر تا دست.
بهتر است در حال مبارزه برای آزادی بمیری تا اینکه تمام روزهای زندگیت زندانی باشی.
لذت در نگاه کردن و فهمیدن، زیباترین هدیه طبیعت است.
این واقعا پیچیده است که چیزی ساده ایجاد کنی.
زندگی خالی نیست / مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست / آری، تا شقایق هست زندگی باید کرد
خیلی سخت تر است که خیالات را بکشی تا واقعیت را.
ازدواج طبیعی ترین حالت انسان است، حالتی که در آن شادکامی پایداری پیدا می کنی.
زنان، ذاتا شطرنج بازان فوق العاده ای نیستند؛ آنها مبارزان خیلی خوبی نیستند.
من از آزادی بیان، انجام چیزی که به آن اعتقاد داری، و دنبال کردن رویاهایت حمایت می کنم.
برای اینکه موفق شوی نیاز به دوستانی داری، و برای اینکه خیلی موفق شوی نیاز به دشمنانی داری.
من به زندگی کردن در امروز اعتقاد دارم. نه دیروز، و نه فردا.
اگر بتوانی آن را در قالب کلمات بیان کنی، دلیلی برای نقاشی کردن وجود نخواهد داشت.
افرادی که تلاش می کنند این دنیا را بدتر کنند یک روز هم متوقف نمی شوند. پس چرا من باید متوقف شوم؟