متن ایمان

کشیش: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه ارامش بخش باشه.
دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه.

من شنیده ام آن طرفتر خداییست که به مقصودِ تو می اندیشد

رفتی
باعث شدی باعلت وجودم خو بگیرم
رفتنت باعث شد با خدای خودم خو بگیرم و اونقدری بهش نزدیک بشم که چیزی بهمش نزنه
حالا برگشتی ۲۸ دی ماه ۱۴۰۳
حالا خدابازهم سر راهم قرارت داده
مسیر دوست داشتنیه آره
ولی این از ناشکریه که خدارو بخاطر داده هاش ول...

تردید

بادکنکی ست

نخ به شاخه ی ایمان

دیر یا زود

باد یا شاخه

یکی

از تردید می جنبد

آرمان پرناک

منم آن مطلق کافریکه بعد دیدن چشمان تو ایمان آورد

خ.نواندیش

مربی :چیزهای منفی زیادی درونمون جریان داره
اکثر اوقات خود ما مانع خودمون میشیم
می دونید،چیزهای مزخرفی مثل حسادت،
ترس،خجالت
دیگه نمی خوام خودمو با این چیزا علاف کنم
منظورم رو می فهمید؟
می فهمید یا نه؟
بازیکنان: نه ، نه مربی...نه
مربی: شما می خواهید؟
بازیکنان: نه
مربی: نه...

کاش
چشمان تو
سر چشمه ی
ایمانم بود .
حجت اله حبیبی

پرنده
پَر زد
در هیاهوی شهر
و کسی
فریاد زد
ایمان
که رفت ،
مراقب وجدان
باشید.
حجت اله حبیبی

کلامت؛
مُعجِزی بر باورِ احساسِ یک زن
شعری بخوان،
مومن به غزل هایت خواهم شد

دین و ایمان واقعی و حقیقی،
هیچ دوره و زمانی ومکانی، قابل داد وستد نیست.


رحمان شاهسواری کینگ

باید ایمان را به انسانیت فراموش کنیم ،
اگر دروغ را بر حقیقت باور کنیم.


رحمان شاهسواری کینگ

مهربان بودی و آن ایمان دریایی هنوز
موج می زد در (خدا پشت و پناهت) گفتنت

...و هیچکس نمیدانست،
که نام آن کبوتر غمگین،
که از قلبها گریخته،
ایمانست...



فروغ فرخزاد

فکر نکن چون حریفت قویه
بازنده ای
زمانی بازنده ای که به خودت ایمان نداشته باشی

یاسمن معین فر

میدونی رفیق؟!
ما به هر چیزی ایمان بیاریم حسش هم میکنیم
اگه به خودمون ایمان بیاریم، قدرتمون رو حس میکنیم
و اگه به خدا ایمان بیاریم،ارامش و حال خوب رو

یاسمن معین فر

در برابر آدمایی که ادعای دین و ایمون دارن و هر چیزی رو به خدا ربط میدن باید گفت کدوم خدا؟خدای یگانه یا اونی که شما ساختین؟!

الهی گر چه در چنته خود گنه فراوان دارم
به خودت قسم به رحمت تو ایمان دارم
آنچنان شهره به مهری و شهیری تو به لطف
که من غرق گنه امید غفران دارم

یک بار شعار جالبی را روی برچسب سپر یک ماشین در پارکینگ کلیسا دیدم و آن را پشت
خبرنامه یکشنبه ی خود یادداشت کردم. شعار این بود : «خیر است»
با دیدن این جمله لبخند زدم.

«خیر است» فلسفه این کتاب است
تصور من این اعتقاد راسخ است که آنچه...

چندیست که از چهره ی خندان خبری نیست
ابری شده دلها و ز باران خبری نیست

حالا که درختان همه سبزند و زمین سبز
صد حیف که از فصلِ بهاران خبری نیست

دلها همه پژمرده شد از سختی ایّام
در سینه ی پُر درد ز درمان خبری نیست

درگیر به...

صدا کردم خدا را
گفتم إبراهیمی برایم بفرست ،با تبر
موسایی، با عصا
اگر نمی شود حداقل عسیی را بفرست با دم مسیحایی
و خدا فقط نگاهم کرد
گفتم من هم معجزه می خواهم
درست در همین عصر
در همین مکان
در همین زمان
و خدا باز هم نگاهم کرد...

عطر تن پوش تو را خوب بخاطر دارم

بوی پیراهن تو قاتل ایمان من است...


«بهزاد غدیری»

سفره ای از فرط ایمان نان نداشت!

سفره ای از فرط نان ایمان نداشت!

بیا \شلوغش کنیم\ آن قدر شلوغ که دنیا

در هم بریزد بعد تو دست مرا بگیر

مرا ببر جایی دور، جایی که ایمان من به

تو ایمان تو به من ایمان ما به عشق اصلاً

گم نشود میان هفت رنگیِ روزگار

وقتی دلم میگیرد و ناامید میشوم
فیلم ها و سریال های قشنگی را به یاد می آورم که در سال های گذشته با شوق و ذوق نگاه شان میکردم
سریال های قشنگ و دیدنی که کارگردان هایشان با مهارت و زیباییه تمام آن ها را به تصویر کشیده بودند.
هرلحظه...