وقتی نباشی، زندگی زشت و پلید است آیینهام غیر از تو زیبا یی ندیده ست
تا نیاراید گیسوی کبودش را به شقایقها صبح فرخنده در آیینه نخواهد خندید ...
روزی که دلت برایمتنگ شد رو به روی آیینه بایست و ایستاده برای غرورت کف بزن
از دیدن رویت دلِ آیینه فرو ریخت هر شیشهدلی طاقت دیدار ندارد