دست در زلف تو بردم که شب آغاز شود حیف ! یلدای من این بار نشد طولانی
تو که باشی حیف است لحظه ها بی بوسه هدر شوند
خیانت در امانت طبق حکم شرع جایز نیست امانت بودعشقم در وجودت، حیف؛ نامردی !
باید اونقد قوی باشی که وقتی رفت؛ بگی حیف منو از دست داد...
شده ای قاتل جان حیف ندانی که ندانی