یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
دست در زلف تو بردم که شب آغاز شودحیف ! یلدای من این بار نشد طولانی...
تو که باشی حیف است لحظه هابی بوسه هدر شوند...
خیانت در امانت طبق حکم شرع جایز نیستامانت بودعشقم در وجودت، حیف؛ نامردی !...
باید اونقد قوی باشی که وقتی رفت؛بگی حیف منو از دست داد......
شده ای قاتل جانحیف ندانی که ندانی...