سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی...
در حَسرت تو میرَم و دانم تو بى وَفا روزى وَفا کُنى که نیاید به کارِ مَن....