شمشیر بی غلاف تارِ مژگانت صد کشته دارد طرزِ نگاهت
نگاهت که می کنم چشمانم رنگِِ بهار میگیرد تو فروردینی و من مُردادِ تب دارِ تهرانم...
سبز میشوم در چشمانت گره بزن نگاهت را با نگاهم
شعرِ بهار غُنچه کرد در دفترم نوروز که آمد .....