شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
هرصبح در بازار دنیا به خوشبختی چوب حراج میزنند ! اینکه ما قدم برنمیداریم و قیمت پیشنهاد نمیکنیم داستان دیگریست ...خوشبختی پیداکردنی نیست ، بدست آوردنیست !...
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی...هرگز نشوی گرگ بیابان حقیقت...
مامانم خیلی ...وقت بود رفته بود بازاروقتی اومد به بابام گفتیه زنگی میزدی حالمو می پرسیدیبابام اس ام اس های بانکو نشونش داد و گفتپیام های سلامتیت دایم میومد......
جز ناله به بازار تو دیگر چه فروشیماین است متاع جگر خسته دکانها...
بازار قم از قند لبت رو به کسادی استبیچاره نکن حاج حسین و پسران را...