گفتمش: روز و شبم در پی آزردگی اند دیوانه شدند ، مست شدند درپی بالندگی اند تو بگو با شب و روز ام چه کنم ؟! گفت: دیرگاهی ست که شب پر زهیاهوست دلش گر نیست رنگی که بگوید با تو تو بمان ،اندکی صبر پذیرنده تر است گفتمش: گر...