متن فاطمه مهری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فاطمه مهری
در دفتر خاطراتش نوشته بود:
کسی که درگیر سندروم دختر خوب بودنه؛ یه روزی این حقیقت رو متوجه می شه که اگه با تلاش اش تبدیل به مشهورترین و ثروتمندترین و قدرتمندترین دختر جهان بشه؛ باز هم احساس ناکافی بودن اونو از پا درمیاره؛ این احساس نادیده گرفته شدن و...
- مهربونی مثل آب زلال می مونه
- در بعضی از سونوگرافی ها نیاز به خوردن تقریبا ۱۰ لیوان آب هست
حالا ربط این دو جمله چیه؟
وقتی مهربونی افراد نسبت بهتون از ۱۰ لیوان آب بیشتر می شه؛ به شما حالت تهوع دست می ده؛ چون با وجود زلال...
- ماه گرفتگی روی بدن نشونه چیه؟
+ یعنی جای تاوانیه که برای پاک شدن روح میدی
- به گمانم او خود یک فرشته بود یا مرا این گونه می دید.
برای دیگران گوش باشید نه زبان.
راهنمایی و توصیه های شما هیچ ارزشی برایشان ندارد.آن ها همان کاری را خواهند کرد که خودشان می خواهند.
علت این که شما نسبت به دیوار یک اتاق ارجحیت دارید؛ فقط این است که زنده هستید و کلمات را درک می کنید که اگر...
آدمی که تو وجودش بذر تردید کاشته شده و توانایی هاشو نادیده می گیره؛ در هر زمینه ای هم که بخواد پا بذاره؛ خودشو ناکافی می بینه.
برای این که موانع سر راهشو برداره؛ باید خودشو کنار بزنه، چون اولین مانع خودشه.
حالا فرض کنید که آدمای دور و برش...
+ زندگی یه چیزی رو خیلی خوب بهم یاد داد:
اگه باور داری اون بیرون پر از گرگه و هیچ انسان خوبی در این جهان وجود نداره؛ پس واقعا همینطوره.
اگه باور داری هیچ عشق واقعی وجود نداره؛ بله؛ وجود نداره.
اگه ایمان داری که خیلی از موقعیت ها رو...
کی گفته این مسیر به تو ختم نمی شه؟!
عقربه های ساعت از هم دور می شن، در مقابل هم قرار می گیرن اما دوباره به هم می رسن؛ شب وعده ی روشنایی و روز، نوید تاریکی رو می ده؛ مگه می شه زندگی هم به ما مژده ی وصال...
زمانی که چشمانم، محوِ آسمانِ آبیِ چشمانت، بشود؛ قلبم به اندازه ی تمام خاطرات،بین مان، حصار جدایی می کشد. باورش سخت است اما؛ زمان زیادی گذشته است که عشقِ من، از نظر همه؛ پنهان مانده است.
اکنون؛ قلبم را ببین که چگونه در انتظارِ دیدنِ همتایِ معنوی اش؛ چنین فرسوده...
بگذارید شب را زنده نگه دارم. مرا با نوشته ها، ساز ملایم، سکوت مطلق و شبِ بی پایانم؛تنها بگذارید. جدایمان نکنید.
او بیشتر از هر کس دیگری؛ با روحم آشناست. سال هاست که در وجودش زیسته ام. من با او شاد و پر از آرامشم.
به درک و شعور او...
به چشمانت که نگاه می کنم؛ معصومیتِ از دست رفته ام را به خاطر می آورم و دلم تنگ می شود؛ برای نسخه ای از منِ قبلی ام.
چشمانت آیینِ پرستش من اند. به خدا سوگند؛ هم اکنون اگر جانم را یگانه خالق بگیرد؛ دین من، با طواف چشمانت،کامل شده...
دوست داشتن تو
قشنگ ترین اشتباه زندگیم بود
فاطمه مهری
دلا، جانا
در دیاری که عشق ،در جست و جوی معنا و مفهوم بود
دل عاشق مطلب .......
فاطمه مهری
تو تاوان کدام آرزوی نکرده منی که وادار
میکنی ، آرزو کنم دیدنت را ............
.............فاطمه مهری ............
دلا
از آن شهر دوری کن
در آن شهر کسی به یاد عشق نبود کسی به یاد ما شدن ،نبود
خاموش کن چراغ شهر را ،دست از جستجو بردار و باور کن ، ناباوریت را
کوچک که بود آرزوهایش را نوشت و آن را در جوی کنار خانه رها کرد و چشمانش را بست و مکان آن را در هر لحظه تا رسیدن به مقصدش تصور کرد.
صدای فریاد آرزوهایش، در هیاهوی باد گم شده بود و او ،خودخواهانه آنها را در دنیای عدم و...
و بگو با لوح ساده ات چه کردند که بد بودن را
برگزیدی ؟!
شاید روزی ،تاریکی را از آسمان وجودت دزدیدم........
خودم ، جانم با تو چه بگویم ؟! از درد ها و ترس هایت یا از خیال بافی ها و وابستگی هایت
بگذار هر روز عاشق و مجنون تو باشم عاشقی که درآغوش ات گریه کند ، اشک غلتان کند و خالی شود از تمام غم هایش
پناه دلم باش...