بشکن بشکن باز آبان شد که گرمای تنت را حس کنم نقش گل در انحنای دامنت را حس کنم هر سحر از کوچه باغ شهرک دلدادگی عطر یاس و ارغوان و سوسنت را حس کنم در فضای آسمان سرد شب های خزان اختران عاشق چشمک زنت را حس کنم هیچ...
سبو بشکست و دل بشکست و جام باده هم بشکست خدایا در سرای ما چه بشکن بشکن است امشب