پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
میدونی چرا روز تولدت آنقدر برای من و رفقام مهمه؟چون تو به دنیا اومدی تا به من و خیلی از زن های هم نسل منثابت کنی عشق یک افسانه نیست!...
برای همه دخترای خوب دور و ورم:): گفتم با شما هم سهیم باشم اینکه امشب برای عزیزی که بی قرار بود و پر از حس از دست دادن نوشتم: نازنینم تو قوی هستی یادت باشه گل نیلوفر از لجن های دور خودش تغذیه میکنه و میشکفه، من اگر تجربه های به ظاهر غم انگیز عمرم نبود هرگز نویسنده نمیشدم، از این غم و بی قراری این روزهات تغذیه کن برای رشدت ببین تو با این غم چی باید بسازی ؟ببین این غم به طرف چی میکشونتت؟شعر؟ موسیقی؟ ورزش؟ مذهب؟ مجسمه ؟نقاشی؟ کاربیشتر؟ کمک به مردم ؟ ...
نیمه گمشده وجودم ، تو را دیر یافتم ، درست در میانه های راه زندگی ، جایی که بیش از نصف مسیر را رفته بودم ، پس خوب قدر عاشقانه هایمان را میدانم .چشمم چیزی نمیبیند و گوشم چیزی نمیشنود جز محبت های این عشق و صدای کف زدن های دوستدارانمان ، نمیدانم چقدر از عمرمان باقی مانده اما خوب میدانم حتی لحظه ای از این خوشی عاشقانه را با هیچ چیز عوض نخواهم کرد. میخندم ، شادم و عشق می پراکنم و دیگر هیچ.......
زنهای عاشق موجودات تکراری و گاه احمقی به نظر میان اونها با همه تفاوت هاشون به شدت رفتارهای مشابه و قابل حدسی رو از خودشون بروز میدن مثلا اغلب عاشق بارون و روزهای ابری هستنتنها به دریا خیره میشنساعتهای متمادی بی هدف رانندگی میکنن ,دست به دامن همه نیروهای ماورااطبیعه میشناشکشون ساده میریزه و....پیشنهاد میکنم به مردی که دوستش دارین این نشدنی ها رو برعکس نشون بدین مثلا بگین چه روزافتابی عاشقانه اییا اینکه جلوش اظهارکنید جزچیزیکه با منطق...
چراغی در دستچراغی در برابرتمن به به جنگ تاریکی نمی روممن نور را میاورمتاریکی خودش نمی ماند...نور باران باشه قلب و ذهنتون ،فراموش نکنیم ما از نوریم و به نور باز می گردیم،یادمان نرود طولانی ترین شب سال همان نزدیکترین شب رسیدن به سپیدی است...آی عشق چهره سرخت چه زیباست......