تیر که ماه نیست کلکسیون آدمای جذابه
خدای تیر گلوگاه غم مرا بشناس برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
قدرتِ عشق بنازم که به یک تیر نگاه جانِ شیرین بسپارند دو بیگانه به هم !
بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در الا شهید عشق به تیر از کمان دوست
چشم تو روى من غم زده شمشیر کشید قلب من یاد تو افتاد فقط تیر کشید
مزن تیر خطا آرام بنشین و مگیر از خود تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت