شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا می زدیماین که تنهاییم، تاوان خجالت های ماست...
در شب توفان غم،آرام بودن مشکل استمن لبالب آهام اما لبگشودن مشکل است...
ای که گفتی بی قراری های من بازیگری ستبی قرارم کرده ای ....اما دلت با دیگری ست...
سایه ای از خویش روی دیوار پیدا کرده امفصل تنهایی به سر آمد یار پیدا کرده ام...
میخواستم که سیر ببینم تورا...؛ نشد!ای چشم بیقرار! چه جای خجالت است؟!...