باز بازنده در این جنگ منم تو و لشگر مزگان یک نفرم آخر این غم پنهان می خوردم ای تو تنها کس که در نظرم
دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب فرمانده ی شرمنده ی یک لشگر مغلوب