پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از خداوند تو را خواسته ام با این حالمن سپردم به خودش هرچه خدا می خواهد...
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده ستکه اگر کهنه شود مَست ترت خواهد کرد...
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده ستکه اگر کهنه شود ، مست ترت خواهد کرد...
جگرم سوخت ولی باز دعایت کردممنتی نیست که این خاصیت اسپند است!...
عشق یک شیشه انگور کنار افتاده استکه اگر کهنه شود مست ترت خواهد کرد...
قایق قسمت اگر دور کند از تو مرارود را سمت تو برعکس شنا خواهم کرد...
فرعون به گل مانده ی افسانه ی نیلمهر بار که شود گوشه ی چشمان تو مرطوبتا اینکه بفهمیم که از ماست که بر ماستهیزم شکن دهر تبر ساخته از چوباز دست دلم شاکیم ای عشق تو داورمن تن به مدارا بدهم یا که به سرکوبدل زنده به عشق تو ام اما به چه صورتمانند مسیحی که به نا حق شده مصلوب....
روی این قفل نوشتند / دعا می خواهدمن سپردم به خودش/ هرچه خدا می خواهد...
رفتنت اول طوفان نفس تنگی هاست بنشین شهر دلش باز هوا می خواهد...
دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوبفرمانده ی شرمنده ی یک لشگر مغلوب...